عشق بدون قید و شرط...

در مجموع در 70تا90 درصد موارد همسر شما باید براتون نفر اول باشه.
 بزارید یک مثال ساده بزنم،فرض کنیم من بین انتخاب دو لباس مردد هستم یعنی برام اصلا فرقی ندارن.مادرم یکیو انتخاب میکنه و همسرم دیگری،مطمئنا من اونی که همسرم انتخاب میکنه میپوشم.
دوما بین دو نفر که یکشون همسرتون و مثلا دیگری خواهر یا مادرتون هست در شرایط مساوی حتما همسرتون انتخاب باید بشه.

این شرط سلامت خانواده هسته ای است و همینطور هم خواهر شما در شرایط مساوی بین شما و همسرش باید همسرشو انتخاب کنه.
معلومه که شرایطی هم پیش میاد که آدم خواهر یا مادرشو انتخاب میکنه مثلا اگه مادر من به رفتن به اورژانس بیمارستان نیاز داشته باشه و من با همسرم قرار مهمانی دارم مطمئنا چون شرایط کاملا نا برابر است حتما مادر رو انتخاب میکنم.

زن و شوهر باید اولویت زندگی هم باشند.
ما باید مسئله وجود نظم و مهمتر از اون در اینجا ترتیب رو در دنیا بپذیریم و وقتی ما پذیرفتیم که ترتیب وجود داره باید بدونیم که در این نظام ترتیب همسر ما اولین هست . شما دو نفری هستید که بیشترین وقت و انرژی رو با هم می گذرونید ، شما همه زندگیتون با هم هست ، شما دونفری هستید که بدنتون رو با هم شریک و سهیم می شید ، شما دو نفری هستید که فرزندانتون رو با هم شریک و سهیم می شید ، شما دو نفری هستید که وسط سه میلیار و نیم زن و مرد همدیگر رو انتخاب کردید.
پدر و مادر شما هم باید همدیگر رو به شما اولویت بدن.خواهر و برادر شما هم باید همسرانشون رو به شما اولویت بدن .
هر انسانی باید همسر ، خانواده و اولویت های خودش رو داشته باشه . و هیچ جای اعتراضی از جانب هیچ کسی برای کسی که اولویت هارو رعایت می کنه نیست.این درست هست که هر کسی جای خودش رو داره ولی این جاها بر اساس اولویت و ترتیب هست . همه مردم دنیا در زندگی شما هستند ولی آیا شما مسئول تغذیه بچه همسایه هم هستید شاید بخواید به اون کمک کنید ولی مسئولیت اون با شما نیست.
وقتی ما خانواده ی گسترده رو پشت سر گذاشتیم و پذیرفتیم که خانواده ی هسته ای بهترین خانواده هست ، متشکل از همسر و فرزندان که بهترین بچه ها در اونجا به وجود میان ، اون وقت هست که به اون سمت می ریم.
همسر شما حتی به بچه های شما اولویت داره ، مادامی که همسر شما در مورد چیزهایی که بحث سلیقه و انتخاب و یا یک گزینه هست نظری داره،نظر او به نظر بچه ها هم اولویت داره.

کسایی که خانواده رو مقدم بر عشق میدونند دقیقا در چارچوب وابستگی که یکی از بیماریهای فرهنگی ماست عمل میکنند و معمولا علل و عوامل و ریشه های مقدم دانستن خانواده شخصی فرد بر همسر و عشق به چند تا موضوع مربوط میشه : اولی
تصور غلط من میتونه این باشه که چون مادر من برای من خیلی زحمت کشیده پس حقی روی من داره و من اگه همسرمو انتخاب کنم در واقع کار غیر اخلاقی کردم،در حالیکه قبلا توضیحشو دادم که:
 بچه ها هیچ هیچ هیچ مسوولیتی در قبال پدر و مادر ندارند.فقط و فقط پدر و مادر در قبال بچه ها مسوولند.

هر پدر و مادری که به اندازه سر سوزنی از فرزندش انتظار و توقع برگشت یا جبران زحماتشو داره به هیچ عنوان نمیتونه ادعا کنه که کار پدری و مادری کرده بلکه میتونه بگه من یک معامله گر و یک تاجرم !من برای فرزندم هزینه کردم اونم باید جواب زحمات منو بده!

در کار پدر و مادری عشق بدون قید و شرط به بچه هاتون بدین...این عشق بدون قید و شرطه که وجود اونها رو میسازه یا نداشتنش ویران میکنه.
هر کدوم از ماها که در بزرگسالی تشنه و گرسنه محبتیم بخاطر اینه که حتی اگر هم عشقی از پدر و مادر گرفتیم این عشق شرطی بوده یعنی به ما گفتن اگه تو پسر یا دختر خوبی باشی ما تو رو دوست داریم..
عشق بدون قید و شرط...عشقی که پایه و مایه اش ایثارگریه و هیچ توقع و انتظاری توش نیست. 

بسیار واضحه که اگه شما کار پدری و مادریتونو درست انجام بدین اونها بچه های مهربونی میشن و همه کار براتون میکنن ولی این ربطی به انتظار شما نداره.

نظرات 1 + ارسال نظر
آنا شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 12:34 http://aamiin.blogsky.com

پس خودتون چی؟ خودتون کلا خنثی هستید هیچ نظری ندارید؟ یا باید لباسی باشه که مادرتون می خواد یا لباسی که همسرتون می خواد؟ این ذهنیت منفعل را چطور توصیه می کنید؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.