کاسپارف شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت. همه تعجب کردند و علت را جویا شدند. او گفت اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم.
اهمیت صمیمیت چگونه باید در زندگی روزانه به این رابطه صمیمی دست یافت؟
به نظر منطقی می رسد که از یادگیری شروع کنیم ، با درک این که صمیمیت چیست و در جستجوی یک مفهوم کارآمد و الگویی برای صمیمیت باشیم.اگر بخواهیم پاسخی علمی برای صمیمیت بیابیم ،اینجا نقطه شروع اختلاف نظرها است. شاید جالب ترین نکته در هنگام مرور پژوهش های انجام گرفته ،حتی به صورتی گذرا ، تنوع بسیار مفاهیم و تئوری ها در این زمینه باشد.
جالب ترین جنبة این تعاریف ،تعریفی است که دزموند موریس از دیدگاه یک جانور شناس که مطالعاتی نیز در زمینه نژاد شناسی داشته است،اظهار نمود. او در کتابش به نام رفتار صمیمانه ،صمیمیت را این گونه تعریف می کند: صمیمی بودن بدان معناست که به یکدیگر نزدیک شویم... از نظر من صمیمیت هنگامی واقع می شود که دو فرد از لحاظ جسمانی به یکدیگر نزدیک شوند."او پس از این که صمیمیت را از جنبه جسمانی آن توصیف نمود،به بیان روش های مختلف این نزدیکی جسمانی می پردازد.
او تماس را وسیله ای می داند که از طریق آن ما به آرامش می رسیم. او حتی عقیده دارد که تماس های فیزیکی ما با اشیایی که در اطراف ما قرار دارند، از سیگار گرفته تا جواهرات و غیره ، همه عواملی برای ایجاد صمیمیت هستند.بیشتر محققان در تعاریف خود از صمیمیت ،اینقدر رک نیستند و عقیده دارند که صمیمیت چیزی بیش از تماس جسمانی است.
بیشتر محققان در تعاریف خود از صمیمیت ،اینقدر رک نیستند و عقیده دارند که صمیمیت چیزی بیش از تماس جسمانی است.با کنکاش در ریشه واژه صمیمیت در انگلیسی (intimacy) که از واژه لاتین intima به معنای درونی گرفته شده ،می توان به مفهوم وسیعتری از این واژه رسید. مانند معنایی که دکتر دان مک آدامز نویسنده چندین کتاب در زمینه صمیمیت از این واژه ارائه می دهد:"آرزوی داشتن احساس صمیمیت ،آرزوی شریک بودن در احساسات درونی دیگری است."
اما معانی صمیمیت اینجا متوقف نمی شود. در انتهای دیگر این طیف و در مخالفت بادزموند موریس ،متخصصانی چون تیم دو نفره پدر و پسر روانکاو دکتر توماس پاتریک مالون و دکتر پاتریک توماس مالون قراردارند.آنها در کتاب شان به نام "هنر صمیمیت"آن را به عنوان "تجربه برقراری ارتباط" معنا کرده اند. درک آنها از صمیمیت با ایجاد رابطه ما با دیگران آغاز می شود.اما آنها به هر حال نظریه خود را در مورد صمیمیت به رابطه میان انسان ها محدود نمی کنند.
معنای آنها از این واژه چنان وسیع است که در واقع شامل رابطه ما با اشیا اطراف مان ، درخت ها ، ستارگان و حتی فضا نیز می شود.
نظریات بسیار آیده ال تر از واژه صمیمیت در طی تاریخ و در نقاط مختلف دنیا تفاوت بسیاری دارد.اندیشه رمانتیک از "آن شخص بخصوص "که رابطه احساسی صمیمی داریم به زمان و فرهنگ ما بستگی دارد. اما این الگوی صمصمیت در میان تمام فرهنگ های دنیا پذیرفته شده نیست. مثلا به نظر ژاپنی ها برای رسیدن به صمیمیت ،به دوستی بسیارمتکی هستند. در حالی که آمریکایی ها آن را در رابطه رمانتیک با دوست پسر ،دوست دختر و یا همسرشان می جویند. با توجه به این مطلب برخی از محققان پیشنهاد کرده اند آسیایی ها که تمایل کمتری به احساسات شخصی مانند شهوت دارند، و بیشتر توجه شان به جنبه های کاربردی روابط اجتماعی است ف در مقابل غفلت ها و سرخوردگی هایی که منجر به از بین رفتن روابط می شود،کمتر آسیب پذیر هستند.
اضطراب بعضی آدم ها ناشی از بالا رفتن سنشونه.
اینکه گاهی چقدر نگران می شویم از اینکه روی صورتمان چروک جدیدی می افتد ،سلامتی مان رو به تحلیل می رود و...
و من دوباره یاد بحث اریک فروم افتادم درباره "داشتن" یا "بودن".
در کتاب داشتن یا بودن اریک فروم توضیح می دهد که ما آدم ها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم ؛
فقط در حال جمع کردن و "داشتن" هستیم.
ما به پدیده ها به چشم مایملک نگاه می کنیم و به آنها چنگ می زنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان.
ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم،
به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم،
به جای آنکه به بچه هایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی می کنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما می خواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند ....
به جای آنکه از لحظه ای در آن هستیم لذت ببریم، سعی می کنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و....
شاید یک نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات می گردیم؛
می خواهیم همه چیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم،
دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است،نو و سالم باقی بمانند...
در همه اینها ما دنبال "ثبات" و "قرار" هستیم،و از این بابت متحمل اضطراب و رنج می شویم،
نگرانی اینکه ثبات در مسایلی که به ما مربوط است، از بین برود..
در حالی که در دنیا هیچ چیز ثبات و قرار ندارد، هیچ چیزی "همانطوری که هست باقی نمی ماند".
و این قانونی است که ما مدام آن را از یاد می بریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می رسیم .
" همه چیز گذرا و فانی است، فقط اوست که می ماند"
و چون مولانا این قانون را از شمس آموخته بود، به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود .
تمام تلاش ما برای آنکه " قرار" و "ثبات" را در این دنیا حفظ کنیم، محکوم به شکست است.
ما برای آنکه "قرار" را حفظ کنیم، بی قرار می شویم،
هرگاه سعی می کنیم پدیده ای را همانطوری که هست حفظ کنیم، دچار اضطراب و رنج فراوان برای "حفظ قرار" آن پدیده می شویم.
بی قراری آدم ها عمدتا نتیجه این است که به دنبال قرار می گردند.
یکی از نتایج ملاقات شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بی ثباتی است.
فقط بی ثباتی است که ثبات دارد.
و ما مدام در حال نقض این مهم ترین قانون جهان هستیم. مدام می خواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بی ثباتی است.
جمله بی قراریت از طلب قرار توست
طالب بی قرار شو،تا که قرار آیدت
تحول در زندگی _کارنیل
بسط مفهوم صمیمیت
خوشبختانه تمام محققان در زمینه رابطه میان انسان ها ،توافق دارند که صمیمیت اصل موجودیت ماست. روانکاو مشهور انگلیسی جان بالبی (1) چنین نوشته است:"رابطه صمیمی با سایر افراد بشر محوری است که زندگی انسان دور آن می چرخد... از این رابطه صمیمی فرد قدرت می گیرد و می تواند زندگی شادی داشته باشد و از طریق آن قدرت و شادی خود را به دیگران انتقال دهد. اینها مواردی هستند که علوم جدید و معرفت سنتی در آن به یک نتیجه رسیده اند."
واضح است که احساس صمیمیت سازنده یک انسان خوب ، از نظر فیزیکی و روانی است.با در نظر گرفتن مزیت های روابط صمیمی ، محققان علم پزشکی دریافته اند که افرادی که رابطه دوستی نزدیک دارند ، افرادی که می توان برای تصمیم گیری و انتقال فکر و محبت به آنها رو کرد ، بیشتر در مقابل بیماریهایی مثل حمله قلبی و عمل جراحی خطرناک مقاومت کرده و بقای عمر خود را حفظ می کنند و کمتر تحت تاثیر بیماریهایی چون سرطان و بیماریهای تنفسی
مثلا مطالعه ای بر روی هزار بیمار قلبی در مرکز پزشکی دانشگاه دوک نشان داد افرادی که فاقد همسر و یا یک دوست صمیمی بودند طی پنج سال از بروز علائم قلبی ، سه برابر بیشتر از افراد متاهل یا کسانی که حداقل یک دوست صمیمی داشتند ، در اثر مرگ جان خود را از دست دادند. مطالعه دیگری از هزار نفر از ساکنین آلامانداکانتی کالیفرنیا ،طی نه سال نشان داد افرادِ با حمایت اجتماعی و روابط صمیمی بیشتر ،به طور کلی میزان مرگ و میر و ابتلا به سرطان کمتری داشتند . و مطالعه دیگری در دانشکده پزشکی دانشگاه بزاسکا از چند صد فرد مسن نشان داد کسانی که روابط دوستانه صمیمی داشتند مصونیت بیشتری در مقابل بیماریها داشته و کلسترول آنها پایین تر بوده است. طی چند سال اخیر حداقل نیم دو جین تحقیق توسط محققان مختلف انجام گرفته ،که در مورد رابطه میان صمیمیت و سلامتی تحقیق کرده اند. پس از مصاحبه با هزاران نفر،محققان مختلف همه به یک نتیجه رسیده اند : رابطه نزدیک در واقع باعث سلامتی بیشتر می شود.
کتاب هنر شاد زیستن
ثانیه به ثانیه عمر را با لذت سپری کن
در هر کار و هر حال
کار ، تفریح ،رانندگی ،آموختن، مطالعه، آشپزی،نظافت ، خوردن و آشامیدن، حرف زدن، سکوت و تفکر، مهمانی رفتن، نیایش و....
زندگی فقط در رسیدن به هدف خلاصه نشده
مابه اشتباه اینگونه میاندیشیم:
درسم تمام شود راحت شوم
غذایم را بپزم راحت شوم
اتاقم را تمیز کنم راحت شوم
بالاخره رسیدم.... راحت شدم
اوه چه پروژه ای... تمام شود راحت شوم
تمام شود که چه شود؟
مادامی که زنده هستیم و زندگی میکنم هیچ فعالیتی تمام شدنی نیست بلکه آغاز فعالیتی دیگر است....
پس چه بهتر که در حین انجام دادن هر کاری لذت بردن را فراموش نکنیم نه مانند یک ربات فقط به انجام دادن بپردازیم به تمام شدن و فارغ شدن....
حتی هنگامیکه دستها را میشوییم نیز میتوانیم بالذت اینکار را انجام دهیم
یکبار امتحان کنید
آب چه زیبا آرام پوست دستتان را نوازش میکند
به آب نگاه کنید و لذت ببرید
وآنجاست که احساس خوب زندگی کم کم به سراغتان میاید...
لذت باعث قدرتمند شدن میشود به طرز باور نکردنی باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشود...
لذت بردن هدف زندگی است
تا میتوانی همه کارها را با لذت همراه کن... حتی نفس کشیدن که کمترین فعالیت توست..
کتاب « اثر مرکب » اثر: دارن هاردی