حکیمی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت:
چرا به جای تحصیل علم ، چوپانی می کنی ؟
چوپان در جواب گفت:
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت:
خلاصه دانشها چیست؟
چوپان گفت:
پنج چیز است:
تا راست تمام نشده، دروغ نگویم.
تا مال حلال تمام نشده ، حرام نخورم .
تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
تا روزیِ خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم .
تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان ، غافل نباشم.
دانشمند گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای ، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است !