"این زمان" میشود "آن زمان"

یک فرصت را اگر بگذاری که بگذرد؛

"این زمان"

میشود "آن زمان"

میشود بسان چای یخ کرده ی روی میز

که با عشق دم کرده بودی و یادت رفته،

و حالا با هیچ قند و شکلاتی

به مذاﻕ هیچ طبعی خوﺵ نمی آید...

خورده نمیشود که نمی شود،

"فرصت" را که بگذاری بگذرد

میشود مثل آبِ تنگِ ماهی

که به وقتش عوﺽ نشود

آنوقت دیگر آن ماهی هم، ماهی نمی شود.

قدر "لحظات" را بدانیم.

زندگی منتظر هیچکس نمی ماند…

به همین سادگی...

هیچ کس در هیچ کجا چمدانی همراهش نیست که پر از حال خوب برای ما باشد و آن را به ما سوغات بدهد.

حال خوب از درون ما می آید.

مهم این است که با توجه به داشته هایمان حال خوب را برای خودمان ایجاد کنیم.

مهم اینست که شادی های کوچک را برای خود بسازیم و از آنها احساس رضایت کنیم.

گاهی با یک بستنی قیفی، با یک پیاده روی همراه با موزیک دلخواه، با دیدن یک فیلم کمدی و...

می توانیم حال خوب را به خودمان هدیه کنیم . 

مهم این است که بخواهیم حال خوب داشته باشیم و حس قربانی به خودمان نگیریم!

به همین سادگی...

زندگی همین لحظه هاست...

ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪها ﺑﺎﺷﯿـﺪ،

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻤﺎ ﻗﻮﯾﺘﺮﯾﻦ ﺁﻫﻦ ﺭﺑﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ...


ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ،ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ،ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ، ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻟﺬﺕ ، ﻟﺬﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺷﺎﺩﯼ ، ﺷﺎﺩﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺷﮑﺮ ﮔﺰﺍﺭﯼ ، ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ،ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﯼ ، ﺛﺮﻭﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﭘﺲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ :

ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ

ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ

"اﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ ،

ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﺁﯾﺪ ﻧﺪﺍﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ..."

ﻭ ﺳﺨﻦ ﺁﺧﺮ: 

ﮐﺎئنات ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺍﮔﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﻫﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ!

ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪﻫﺎ ﺑﺎﺷﯿـﺪ،

ﻧﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺷﺎﯾﺪﻫﺎ...

به یاد داشته باش:

به یاد داشته باش:

هر چه را که به دیگری بدهی ، میچرخد و به خودت برمی گردد:

#به دیگری بی احترامی میکنی، در واقع نشان می دهی که خودت قابل احترام نیستی.

#حقوق شهروندی را رعایت نمی کنی،خود ، در جایی بدون فرهنگ و تمدن زندگی خواهی کرد.

#دیگران را نمی بخشی،

خودت در تب و تاب خواهی بود.

#به دیگری خشم میگیری ، قبل از آن خودت در خشمت خواهی سوخت چون از تو برخاسته است.

#سکوت نمی کنی ، خودت در ازدحام و شلوغی خواهی بود.

#گوش نمی کنی ، شنیده نمی شوی.

#دیگران را نمی بینی ، نادیده گرفته خواهی شد.

#به بدنت توجه نمیکنی، بدنت به تو بی توجهی می کند و بیمار می شوی.

#دیگران را مسخره میکنی ، خودت دلقک تر جلوه میکنی.

#از دیگری و شرایط نفرت داری ، اما این خودت هستی که مسموم از سم نفرت درون خودت میشوی.

#صبور نیستی ، آرامش و نتیجه مطلوب را از دست میدهی.

#دوست نمی داری، دوست داشتنی نمی شوی.

خود را دریاب...

بیرون زتو نیست

هر چه در عالم هست

در خود بطلب

هر آنچه خواهی که تویی


#مولانا

"قطار زندگی"

سلام !

زندگی مانند سفر کردن با قطار است ، به همراه ایستگاه ها ، تغییر مسیرها و حوادث !!!!!!

ما با تولدمان به این قطار سوار می شویم و والدینمان کسانی هستند که بلیت این سفر را برایمان گرفته اند ....

ما فکر می کنیم که آن ها همیشه همراه ما در این قطار سفر خواهند کرد .....

اما در یک ایستگاه آنها از این قطار پیاده می شوند و ما را در این سفر تنها می گذارند ...

با گذشت زمان مسافران دیگری وارد قطار می شوند کسانی با اهمیت مانند : دوستان ، فرزندان و حتی عشق زندگی مان ..... 

بسیاری از آن ها در طول مسیر این سفر ، ما را ترک خواهند کرد و جای خالی شان در زندگی ما بجا می ماند .....

بسیاری هم آن چنان بی سر و صدا می روند که ما حتی متوجه ترک کردن صندلی و پیاده شدنشان نمی شویم ....

سوار بر این قطار پر از تجربه ی شادی ، غم ، رویا پردازی ، انتظارات ، سلام ها ، خداحافظی ها و آرزوهای خوب است .....

یک سفر خوب همراه است با کمک کردن ، عشق ورزیدن ، داشتن رابطه خوب با بقیه همسفران و این که مطمئن بشویم تمام تلاشمان را بکنیم تا سفری راحت داشته باشند .....

راز این سفر بسیار زیبا این است که :

ما نمی دانیم در کدامین ایستگاه قرار است پیاده شویم.

پس باید به بهترین شکل زندگی کنیم ، سازگار باشیم ، فراموش کنیم ، ببخشیم و بهترین چیزی که داریم را ارائه دهیم ....

تمامی این ها مهم خواهد بود چرا که هنگامی که زمان آن برسد که ما مجبور به ترک صندلی خود بشویم ، می بایست برای آن ها که سفرشان با قطار زندگی ادامه دارد خاطرات زیبایی از خود بجا بگذاریم .....

از شما متشکرم که یکی از آن مسافران مهم قطار همراه من بودید ، 

من نمی دانم که چه وقت به ایستگاه خواهیم رسید ، برای همین نمی خواهم فرصت گفتن "متشکرم" را از دست بدهم ...

درپناه حق