چرا از زندگی لذت نمیبریم؟
یک علت بیشتر ندارد!
خودمان نمیخواهیم !!
اگر همین الان
فهرستی از چیزهایی تهیه کنیم
که مانع خوشی ما هستند،
در آن همه چیز پیدا میشود؛
از بی پولی، بدشانسی، اوضاع بد کار و کاسبی، مشکلات خانوادگی و همسر
تا وضعیت سیاسی، ترافیک شهری، گرانی، و خلاصه خیلی چیزهای دیگر...
در هر صورت همهی این موارد دو حالت دارند :
۱- یا واقعی هستند.
۲- یا زاییدهی ذهناند.
اگر موانع متعلق به دستهی دوم هستند
باید با بررسی همه جانبه ریشهیابیشان نماییم،
و منطقیترین کار این است که به آنها فکر نکنیم.
اما اگر جزو گروه اول هستند
باز به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- مشکلاتی که میتوانیم حل کنیم.
۲- مشکلاتی که نمیتوانیم حل کنیم.
اگر از عهدهی حل کردنشان برمیآییم خوب یکی نیست به ما بگوید که آدم حسابی چرا نشستی که مشکلات، لذت زندگی را از تو بگیرد.
بلند شو و راهحلی پیداکن.
ولی اگر متعلق به دسته دوم هستند
و به واقع هیچ راهحلی برایشان وجود ندارد،
وضعیتمان مثل یک آدم تشنه در کویر با کوزهای آب است ؟!
اگر در کویر بی آب و علف،
آدم تشنه با کمی آب،
مرتب داد و بیداد کند و به خودش و زمین و زمان فحش بدهد و بد و بیراه بگوید ...
نتیجه میگیرد؟
بهترین کار این است که آرامش خود را حفظ کرده، حوصله به خرج دهد و مدارا کند.
اگر دنیا را از دید موجودی ضعیف و ناتوان نگاه کنیم،
مثل این است که در ظرف سوراخی آب بریزیم.
سلام خسته نباشید وبلاگ خوبی داری دوست داشتی به وبلاگ من هم سر بزن موفق باشی