من رمز خوشبختی واقعی را یافته ام! باید حال را دریابی،
نه اینکه همیشه افسوس گذشته را بخوری و فکر آینده باشی!
باید قدر لحظاتی را که در اختیار داری بدانی.
مثل کشاورزی، آدم هم می تواند...
در یک زمین پهناور بذر بپاشد،
یا اینکه می تواند کشاورزی خود را به یک قطعه زمین کوچک محدود کند و از همان نقطه ی کوچک نهایت استفاده را ببرد.
من هم میخواهم کشت و کارم را به یک قطعه ی زمین کوچک محدود کنم. میخواهم
از لحظه لحظه ی عمرم لذت ببرم
و بدانم که دارم لذت می برم.
بیشتر مردم زندگی نمی کنند،
فقط می دوند.
آنها سعی می کنند به هدفی دور و دراز دست یابند،
اما در وسط راه چنان از نفس می افتند و خسته می شوند
که اصلا مناظر زیبای محیط آرام اطراف خود را نمی بینند.
وقتی به خود می آیند که ...
پیر و فرسوده شده اند
و دیگر فرقی نمیکند
به هدفشان برسند یا نه...!
پاراگرافی از کتاب بابا لنگ دراز